.

امریکایی آرام

بخشی از کتاب

 

همراه فونك پیاده به سوی آپارتمانم مراجعت کردم: دیگر در فکر شئونات نبودم مرگ خود خواهی را از بین می برد حتی خودخواهی مردی را که زنش باو خیانت کرده و او میخواهد درد خود را آشکار نکند. فونك هنوز از همۀ این ماجرا بیخبر بود، و من ورزیدگی آنرا نداشتم که يك خبر ناگوار را آرام آرام فاش کنم. من خبرنگار بودم و به فکر سطور درشت بالای صفحه افتادم «کشته شدن مأمور امریکائی درسایگون» کسی که در روز نامه کار می کند نمیداند اخبار ناخوشایند را چگونه باید افشاء کرد، و حتی در این لحظه هم مجبور بودم به فکر روز نامه ام باشم. از او پرسیدممي تواني يك خرده دم در تلگرافخانه صبر کنی؟» او را توی خیابان ترك كردم و تلگرافم را فرستاده و به نزدش باز کشتم. این تظاهری بیش نبود، چون به خوبی می دانستم که الساعه مخبرین فرانسوی خبردار می شوند، یا اگر ویگوت هم نامردی نمیکرد (که احتمال میرفت نکند) آنوقت مامورین سانسور گزارش مرا آنقد به تاخیر می انداختند تا مخبرین فرانسوی گزارشهایشان را رد کنند. روزنامه من خبر را ابتدا از روزنامه های فرانسوی بدست می آورد. البته پايل هم شخصیت مهمی نبود. مخابرۀ جزئیات واقعی مدت خدمت أو و افشاء آنکه وی پیش از مرگ مسئول کشته شدن دست کم پنجاه نفر بوده است، کار بیفایده ای بود. زیرا به حسن روابط انگلیس و آمریکا لطمه وارد میساخت. و سفير برمیآشفت، سفیر احترام فوق العاده ای نسبت به پايل قائل بود - پایل دانشنامه ای با درجه خوب در، آری، در یکی از رشته هائی که امریکائیها می توانند در آن دانشنامه بگیرند، داشت: شاید در رشته روابط اجتماعی یا صنعت تأتر، یا شاید در رشته مطالعات خاور دور ( او کتابهای فراوانی در این زمینه خوانده بود ).

© 2019 تمام حقوق این وب سایت متعلق به ژی‌پرس | All می باشد. | طراحی و اجرا ایران دیجیتال آرت